بهاربهار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

گل همیشه بهار مامانی وبابایی

مهارتهای عمومی

گل مامانش ماشالا اطلاعات زیادی داره که میتونی در ادامه ی مطلب بخونی.فقط تعجب نکنیا. شناختن اعضای بدنش:+پیشونی .چونه.ناخن.گردن.مو.گوش.بینی.چشم.دهان.زبون.دندان. سرد وگرم اشیا. جلو وعقب شناختن کنترلهای tv,dvd,digital این و اون  
16 آذر 1392

عکسهای تابستان 1392

بعد از کلی فیلم و تیاتر گذاشته موهاشو ببندم ولی فوری بعد از گرفتن عکس خودش باز کرد اینم اولین باری که طعم شکلاتو فهمیده ژستو فقط داشته باش عاشق وسایل باباییه شنیدی میگن پاشو تو کفش بزرگی کرده؟ اینم چند تا تیپ ورزشی اینطوری هم ماشین سواری میکنن    عاشق انگوره اینم شیطونیاش عروسک به این نازی کی دیده؟ اینم داوینچی مامانی استفاده ی بهینه از اسباب بازی ها ...
8 آذر 1392

شاهکارای تاریخی در دو روز

انقد دخترگلم شیطون شده که حتی لحظه ای نمیشه ازش غافل شد. حدود سه هفته پیش داشتم تکه های کتاب پاره شده توسط دخملمو جمع میکردم و بهارم کنارم بود.(کنار میز کنسول)ناگهان صدای وحشتناکی کنار گوشم صدا کرد.فقط دیدم ایینه داره میافته.فقط خدارو شکر کردم که ایینه اون طرف افتادو شکست.بعد دیدم بهار خانومی تخته ی نوشتنشو پشت ایینه کرده و هل داده. فردای اون روز یه لحظه جای واجب رفتم که صدای مهیبی بلند شد.وقتی اومدم بیرون چهره ی بهار واقعا دیدنی بود.سیم لب تاپ تو دستش بود و با چشمای گردو درشت شده وچهره ی متعجب  میگفت:افتاد........نیــــــــــــــست.........بــــــــهـــــــــــــــــــــــــــــار. تازه فهمیدم  که لب تاپو انداخته زیرزمین.واقع...
5 آذر 1392

شیرین زبونیهای دخترم

چند وقتیه که دیگه طوطی مامان همه ی کلمه وحتی جمله هارو میگه.واسه همین فقط کلمه هایی که به زبون خودش میگه رو مینویسم. تا یادم نرفته بنویسم که امشب ادکلن منو برداشته واورده پیش بابا بو میکنه و میگه:بو دده. گابلی:گلابی قنه:تخمه بقد:عقب قومه:لقمه عیبه:پی پی لوپلی:توپولو(لپمو موقع شیر خوردن میکشه ومیگه) تی تاب:کتاب (عاشق کتابه وخیلی باحال رو به شکم درازمیکشه و کتاب میخونه.البته پاره هم میکنه) عبس:عوض(بعد ار عیبه کردن میگه) پادین:پایین(زیرزمین میره واسه ورزش کردن) منا:مداد(دیوارهای نقاشی شده توسط بهارم) ابول:ابرو موده:مژه دم:جمع (وقتی وسایلاشو میریزه ویا زمانی که دیگه غذا نمیخاد میگه دم یعنی من جمع کنم) ...
5 آذر 1392

لغت

خیلی وقته که نتونستم پست بذارم.قبل از هر چیزی باید بگم در این مدت اتفاقات زیادی افتاده و دختر گلم هر روز شیرینتر از روز قبل میشه.شیرینکاریای زیادی انجام میده و خیلی بیشتر از سن خودش میفهمه.الانم خوابیده.اگه بیدار نشه همشو مینویسم صبح بخیر:obede شب بخیر:abede ابگوشت:abdoosh کتاب:titab.کتاب خون شده.واسه خودش قصه میخونه اولش که فقط میگفت :بــــــــــــعد بـــــــعد نینی بعد توتو..............ولی الان جمله های نامفهوم میگه. هرجاییش که درد میگیره میاد و میگه:بوس اوب دوده  
1 آذر 1392

16 تایی

دختر گلم حالا دیگه 16 تا مروارید تو دهن غنچه ایش داره.بالاخره بعد از مدتها کشمکش 4تا دندون پایینی دخترم هم نیش زده.درسته که کاملا در نیومده ولی از بیقراریاش کم شده.
18 شهريور 1392

بازم لغت

دختر گلم این روزا خیلی سریع داره بزرگ میشه.همه ی لغتایی که میشنوه را سریع تکرار میکنه.دیروز که با بابایی داشت بازی میکرد هر بار که وقفه میافتاد میگفت:دوبای یعنی دوباره.هر روز عــــــــــــــاشق تر از دیروز میشم.
27 مرداد 1392