بهاربهار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

گل همیشه بهار مامانی وبابایی

عکسهای 8_7 ماهگی

عاشق ژست گرفتنتم مامانی خودم. بعد از کلی بازی کردن خودت خوابیدی.توجه کن عزیزم عروسک به این بزرگی تو کجاشو دوست داری!!!!!!!!!!!!!!!!! ابتدای طشت سواری دخملو و امااااااااااااااااااااااا اینم اخرش. اولین ادم برفی  دیووووووووووووونتم مامان جون دخمل ورزشکار مامان که حتی تو خوابم ورزش میکنه.  ...
5 بهمن 1391

اولین دیدار

دیروز برای اولین بار دختر گلم با دایی جون احمد دیدار داشت.اولش یکم خجالت میکشید ولی بعدش خوب شد.در ضمن از بغل احمد اقا هم به زور بغل باباجونش اومد.روز خوبی داشتیم. 
24 دی 1391

فوت مینای عزیزمون

دیشب ساعت 12 پرنده کوچک ودوست داشتنی ما فوت کرد.مینا جون یک سال و شش ماه وپنج روز با ما بود.امیدوارم در کنار ما بهش خوش گذشته باشه.من وباباجون خیلی ناراحت شدیم.باباجون اونو تو باغچه عمه الهام گذاشت.امروز جاش واقعا خالیه.مینا جونم دوست دارم.هر کس این مطلبو میخونه لطفا واسش یه فاتحه بفرسته.ممنون. روحش شاد........... ...
18 دی 1391

عکسهای 7_6 ماهگی

    اینم اش دندونیمه.جاتون خالی.البته با یکم تاخیر در حال خوردن اولین سوپ   خودمم به تنهایی میتونم غذا بخورم اولین باری که تو رورویک نشستم اینجا هم دارم میرم سراغ مینا( پرنده ای دوست داشتنی که در حال حاضر 1.5 سالشه ) این فنجونو دوست دارم خب فرنی دوست ندارم.فقط بازی میکنم وبا حرکات ایزایی رو خودمو مامانم میپاشم بعضی وقتا هم دوست دارم اینجوری غذا بخورم این که میبینی دستمه  منگوله ی کلاهمه.در عرض چند صدم ثانیه کندمش اخ جوووووووووووون سفره ونوووووووووووووون شیطنت از چشم سیام میریزه....... دختر ورزش...
14 دی 1391

چهار شبانه روز سخت

چند روزه که دخترم حال نداره.دو شب تب شدید داشتی.اخه دندونای بالاییت میخاد در بیاد.شب تا صبح بیقراری میکنی.این اولین باری بود که تبت به 38درجه رسیدومجبور شدیم برای پایین اوردن تبت از شیاف استفاده کنیم.خدارو شکر امروز یکم بهتری.تب نکردی اما بیقراری وبهانه گیری میکنی.در ضمن غذا هم نمیخوری.دلم واسه خنده هات تنگ شده.الانم با باباجون خوابیدی که من دارم ثبت خاطرات میکنم.(پنجشنبه ساعت 16:07 )
14 دی 1391

عکسهای 4-3 ماهگی

اولین عروسی که دخمل گلم رفت 3.6.1391 به به.نمیدونی چقده خوش نمزه.با چه ملچ ومولوچی میخوری بفرمایید قطره.من که عاشقشم بهار در اوج بلندی.اولین کلاغ پر زبون درازی به مدت یک روز تمام اخرین بار که در کریر جا گرفتی   ...
28 آذر 1391

عکسهای 3-2ماهگی

تابستان حیاط مادرجون وقتی لباساتو عوض میکنم قهقهه میزنی وقتی بغل میخای خودتو لوس میکنی  اولین باری که به پهلو خوابیدم   ببین چقدر شیرین خوابیدم  وقتی خوراکی میدیدی به هر طریقی میخاستی بگیری ...
28 آذر 1391

عکسهای 5-4ماهگی

مامانی برده گوشمو سوراخ کرده دارم تو خواب مسایل مهمی رو حل میکنم قربون دست کوچولوت کاش میتونستم از این انارای خوشمزه بخورم میبینی چه کلاهت با گلها ست شده خرگوش ما میخاد دندون در بیاره.لثه هاش خیلی درد میکنه   ...
28 آذر 1391

عکسهای 6-5 ماهگی

بعد از یه هفته سعی وتلاش حالا براحتی میتونم انگشتای پامو بخورم(21.7.1391) اخ که نمیدونی با چه لذتی میخوری. هر کی بتونه این شکلو در بیاره جایزه داره.خب جای دندونم درد میکنه دیگه این چادر مامانو خیلی دوست دارم. لباس وتاجمو مامانی درست کرده ژستو حال میکنی چطوری میتونم سیم تلفنو بگیرم؟؟؟ اول ببینم مامان حواسش به منه یا نه! دیدی تونستم بگیرمش اخه من عاشق سیمم.چه حالی داره حالا دیگه دندون دارم.(6.8.1391) دندونای پایینم در اومده.دردم کم شده شیطون شدم.هرجا دستمال ببینم خودمو سریع بهش میرسونم وای مامان اومد که ازم بگیرهه...
14 آذر 1391