بهاربهار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

گل همیشه بهار مامانی وبابایی

اولین مسافرت

1392/3/25 16:28
366 بازدید
اشتراک گذاری

روز یکشنبه ٩٢.٣.١٢ تصمیم گرفتیم با عمه جون و عمو جون به تبریز بریم.ساعت ٧ عصر حرکت کردیم.شب فرح اباد (ساری) خوابیدیم.صبح تا ظهر دریا بودیم.خوش گذشت.دخترم واسه اولین بار دریا رو دید.اولش که یکم ترسیده بود ولی بعدش بیرون نمی اومد.ظهر به سمت تبریز راه افتادیم.حدود ٤ ساعت تو ترافیک تهران بودیم.نزدیکای صبح به تبریز رسیدیم. رفتیم خونه ی مامان بزرگ.واقعا ادمای مهربونی بودن.صبح به مزار اقاجان رفتیم.عصر هم به مقبره الشعرا.شب هم به پارک ایلی گولی رفتیم.چشمتون روز بد نبینه بهار انقد اذیت کرد که هیچی نفهمیدیم.اخه از صبح فقط یک ساعت اونم تو بغل باباش خوابیده بود.اونجا یه دوست هم سن خودش بود که راه میرفت بهارم ترسش ریخته بودو دنبالش راه میرفت.هلیا کوچولو که راه میرفت و به همه ایلا (مامانش) میگفت بهار هم دنبالش میرفت و به اون ایلا میگفت.چهارشنبه هم از صبح رفتیم کندوان.جای واقعا زیبایی بود.پنج شنبه صبح هم با هواپیما به مشهد برگشتیم وبه خونه ی اقاجون اینا رفتیم.عصر هم با باباجونی اینا رفتیم خونه.صبح جمعه هم به خونه ی خودمون برگشتیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)