بهاربهار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

گل همیشه بهار مامانی وبابایی

لغت های بهار

الان چند وقته که بهارم جمله های زیادی میگه.سعی میکنه همه چیزو درست بگه.اما لغاتی که یکم واسش سخته رو به زبوم خودش میگه. میزیره.بزیرم:میریزه زیلی یون:تلویزیون تفلن:تلفن                             در ضمن لالایی هم میخونه:گندش لالا    سنداب بالا     امد دوباره مهتاب لالا     لالالالا لایییییییییییییی غور ساکت   خوابیده بیشه             لالالاییییییییییییییییییییییی...
27 بهمن 1392

سرماخوردگــــــــــــــی

    دو هفته پیش که رفتیم مشهد دختر گلم سرمای شدیدی خورد.درسته خیلی مواظبش بودم ولی طفلکی خیلی اذیت شد.   اول با عطسه شروع شد.بعد ابریزش بینی و چشماش ودر اخر هم سرفه های شدید.نمیدونی با چه مکافاتی بهش دارو میدادم.بعد از خوردن دارو انقدر سرفه میکرد که هر چی خورده بود و گلاب به روتون در میاورد.چون هرچی میخاست در اختیارش میذاشتم یکم بد قلقیشو کنار میذاشت.          ...
29 دی 1392

عینک

بهار مامانی عینک خیلی دوست داشت به همین دلیل چند وقت پیش واسش یه عینک خریدم.دیروز عینکشو برداشت و خیلی شیک روی سرش گذاشت وواسه عکس گرفتن ژست گرفت:             ...
29 دی 1392

بازی

گل مامانش عــــــــــــــــــــــــــــــــــاشق بازی کردنه.هر وقت میره پیش بچه ها  میخاد باهاشون بازی کنه.کلا روابط عمومی بالایی داره. قایم باشک.اسیلا اسیلا(الیسا).خاله خاله بازی.اوچیچی بازی(قطار بازی).لگو بازی(دو هفته است که عکسای لگوهاشو میتونه مرتب بچینه. میو بازی:چهار دست وپا با صدای میو میاد و مارو میترسونه. پیتیکو پیتیکو:جرات دراز کشیدن ندارم چون بالافاصله میپره رو شکمم و میگه:پیتیکو پیتیکو بکنم.
20 دی 1392

جمله سازی

تقریبا یک ماهه دخترم جمله های زیادی میگه.متداول تریناشو در ادامه ی مطلب گذاشتم بابایی درو باز کن:زمانی که بابا رفته حمام قفل کدی دایی امیر رفففت:وقتی دایی از خونمون میره بابا دون ییفت مخازه میبه بوخوریم عمو پوانگ بذار بریم عمه اهلام نینی خابیده تفلن بگیم بخره:هر چی که میگم نداریم میگه بابا بخره و............... کلا هر کاری که انجام میده یا در شرف انجامه رو میگه.
20 دی 1392

دومین شب یلدا

                          امسال شب یلدا شنبه بود و ما جمعه رفتیم خونه ی پدر جون اینا .با اینکه دوربین برده بودم که عکس بگیرم ولی یادم رفت.شنبه شب هم یه شب یلدای سه نفره گرفتیم.بهار که نمیدونست از کجا شروع کنه.عکساش کاملا گویای همه ی ماجراست.   ...
5 دی 1392

عکسهای پاییز 92

لیمو شیرین میخوره.و از جاش تکون نمیخوره.  دست گلم در کنار دست بابایی    خواب معصومانه ی عزیز دلم                               تولد مامان نماز خوندن دختر ناناز مامان اولین سمنوی امسال       ...
5 دی 1392

بازی

بهارم عاشق بازی کردنه.مخصوصا قایم باشک.هر چی پیدا میکنه میره زیرش و با صدای بلند میگه :کجایییییی. یعنی من باید برم و پیداش کنم.اگرم هیچ چیز و هیچ جایی پیدا نکنه چشماشو میبنده ومیگه.اخرشم میگه:ایناش. ...
19 آذر 1392

اولین شعر گلم

عزیزدلم شعر میخونــــــــــــــــــــــــه.نمیدونید چه لذتی داره.طرز شعر خوندنشو در ادامه ی مطلب میذارم. کلمه هایی که رنگیه بهار میگه یه توپ دارم  گیـــــــــــلی                  سرخ وسفید و ابیه مزنم هبا ده                                     نمیدونی تا کجا ده من این توپو نااشتم              &...
19 آذر 1392

دوست دارم

دیروز وقتی دختر گلم داشت شیر میخورد بهم گفت:دوس دالم عزیزم. این بهترین جمله ای بود که تا حالا شنیده بودم.خدایا صدهــــــــــــا بار در لحضه هم که شکرت کنم بازم کمه.  ...
19 آذر 1392